عزیزم

آهههههه عزیزم

وقت تمام است

می خواهم تو را خاک کنم

می‏خواهم از این بَل بَشوی ذهن تو

که بوی کف تاید دستی می‏دهد

ماهی بگیرم

 

آههه عزیزم

شام آماده است

ماهی سوخاری

با پودر حماقت تو

 

عزیزم

می خواهم خود را دفن کنم

که غرق از خجالت ِ شکم پرستی‏های کودکی

حال

مردی تنومند شده ام

که روی وزنه دو مثقال ذهن هم ندارد

 

 

عزیزم

می خواهم یک را روی دو

داخل

قبری با دو  طبقه دفن کنم

شاید این نحسیهای سیزده‏های من

زود تمام شود

 

عزیزم

 

آه

عزیزکم !

کمی انطرف تر بخواب

دهانت بوی

قبر دسته جمعی می‏دهد

 

 

 

 

Bob dylan – Man in the long black coat   دانلود

 

 

 

…………………………………………………………………………

 

پ ن یکم )

متعلقات ،گل های پر پر شده،گلاب و  شیرینی های جمع شده در سر مزار این پست

 دو دستی تقدیم به  دوست بی نظیر» همایون بیگلری » در وبلاگ  ش مثل عشق 

آنقدر معرفت دارد که شیرینی ها رو خودش تنهائی نخورد  !

پ ن دوم )

امشب بعد از مدتها به خستگی های یک ماه گذشته خود خندیم و چه لذتی

دارد از ته دل خندیدن ولی آرام ، حتی کسی نداند که تو داری می‏خندی

و اصلا چرا ؟ درد داری یا خوشحالی ؟ حال دستت چطوره است ؟

خوشحالی که این ماه شرمنده بانک نشدی و یا شرمنده باسن میت

اووه  معذرت می خواهم یخچال خانه ؟

دلم آنقدر شرمندگی می خواهد که تصور نمی‏کنی .

آه عزیزم

دلم می‏خواهد فردا شب هم بخندم .