و دوباره روزهای آخر اسفند

منتهی به هفتم بهار

که دیگر معلوم است ، اتفاقی می افتد !

قرار است  ،مثل هر سال

هفت روز بیشتر شکوفه ندهی و من

سیصد و پنجاه و هشت روز

نباشم //./

image

…./

موزیک :

روزهای آخر اسفند – Daal band

نیمه شب نزدیک است

از همان جای همیشگیِ هر شب

دست من از کتف جدا می شود و به سمت خانه ی تو

مسیری تکراری را طی میکند

از لای پنجره وارد اتاق تو می شود

تو را در خواب نوازش میکند

برای موهایت گریه میکند

کاغذ روی میزت را خط خطی میکند

و

باز می گردد

hand-palm-5-empty2

Cover.jpg

سکوت تو

ترک خوردن ابرها را تداعی می کند

برای تو ، هزار هزار می بارد

ولی برای من !

زاینده رود

10313720_10154523561330298_4822768905122545956_n

هر چند

تمام بوسه هایت موثرند !

تکلیف چشمهایت چیست ؟

26723_375482810167_4425615_n

 

دلمان یاد بوسه های اتفاقی ست
یاد نگاه/های تکرار ناشدنی
دستانی را که می لرزد را ،
چطور می شود گرم کرد ؟

سرت بوی لالائی می داد
وقتی
تماما ، مرده بودی
خشک درخت های توی حیاط
شکوفه فریاد می زدند

خوب ، بد ، همه چیز در دستان توست !!

قدیم !

ایمیل خود را وارد کنید !

آمـــار

  • 18٬184 hits